اگرچه حوادث ناشی از کار در کشور ما زیاد بهنظر میرسد، اما آمارهای دقیقی از این موضوع موجود نیست. هرچند آمارهای غیررسمی از فوت روزانه بین پنج تا شش کارگر حکایت دارد، با اینحال هنوز ایمنی حین کار، در سطح کلان مورد توجه قرار نگرفته است. از سوی دیگر بازرسیهای دقیق از کارگاهها نیز بهدرستی انجام نمیشود و گاه سود کارفرما، تکنولوژی قدیمی و… موجب شده حفاظت از نیروی انسانی در اولویتهای بعدی قرار گیرد. نتیجهٔ این اتفاقات، بالارفتن تلفات حوادث ناشی از کار است. یک فعال کارگری میگوید این وضعیت بدون تغییراتی در حوزهٔ بنیادین شرایط کار قابل تغییر نیست
یکی زیر خروارها زغالسنگ میماند و در همان سیاهی جان میدهد. دیگری در آتش شرکت نفت میسوزد. یکی از داربست سقوط میکند. در عسلویه گرما جان میگیرد و در کارخانٔه فولاد افتادن در مخزن ششمتری روغن. آمارهای رسمی وزارت کار میگوید سال ۱۴۰۱ بیش از ۷۰۰ نفر بر اثر حوادث ناشی از کار فوت کردهاند. یعنی در هر روز کاری، دو نفر.
پزشکی قانونی آمار بالاتری میدهد. مرگ هزار و ۹۰۰ نفر در سال. استانهای تهران با ۳۹۹ نفر، اصفهان با ۱۷۶ نفر و استانهای خراسانرضوی و مازندران با ۱۱۶ فوتی بیشترین آمار و استانهای کهگیلویهوبویراحمد با سه نفر، زنجان با پنج نفر و ایلام با ۹ فوتی کمترین آمار تلفات را داشتهاند.
به گزارش «پیام ما»، کارشناسان آمارهای غیررسمی را تا روزی بین پنج تا شش فوتی اعلام میکنند. آمارهای رسمی اما فقط از کارگران بیمهشده خبر میدهند؛ درحالیکه تعداد کارگران بدون بیمه، اتباع خارجی و کارگرهای غیررسمی از آن کم میشود. همین موضوع علت اختلاف آمارهاست.
فرشاد اسماعیلی، حقوقدان و فعال حوزهٔ کارگری به این نشریه می گوید: در حادثهٔ معدن زمستان یورت، شش نفر از یک روستا فوت شدند. جامعهٔ روستا فروپاشید.
بیشترین حوادث منجر به فوت را کارگران ساختمانی دارند. بالاترین آمار پنهان در حوادث هم مربوط به آنهاست؛ بیصدا میمیرند، بدون اینکه هیچکس از مرگ آنها باخبر شود. نتایج یک تحقیق که در سال ۱۴۰۱ انجام شده، نشان میدهد بیش از ۸۰ درصد حوادث شغلی ناشی از بیاحتیاطی و رعایت نکردن مقررات است. «اول ایمنی بعد کار» چیزی بیش از یک جمله روی تابلو نیست. اولویت همیشه با کار است و بیتوجهی به ایمنی سالهاست که از کارگران قربانی میگیرد.
بنابر این گزارش بیش از ۹۰ درصد حوادث کار، قابل پیشگیری است. نگاه به حوادث تلخی مانند معدن زغالسنگ زمستان یورت یا پلاسکو نشان میدهد، تصمیمگیران همیشه بعد از حادثه به فکر جبران میافتند. این درحالیاست که سازمان بینالمللی تأمین اجتماعی بیش از ۹۰ درصد حوادث کار را قابل پیشگیری میداند.
اهمیت حوادث کار از نگاه آسیبهای اجتماعی دوچندان است. هر کارگری که جان خود را از دست میدهد، یک خانواده از هم میپاشد. در یک خانواده اگر کارگر غیررسمیای فوت کند، بازماندگان نمیتوانند مستمری بگیرند. یک نانآور از دست میرود و ممکن است اقتصاد خانواده از هم بپاشد. حتی نقص عضو هم مشکل ایجاد میکند. در حوزهٔ کلان هم آسیبها جبرانناپذیر است.
فرشاد اسماعیلی می گوید: قراردادهای موقت باید تغییر کند. نیاز به تشکل مستقل کارگری داریم. در حوزهٔ سیاسی نیاز به حزب کارگری است. کمیتههای فنی باید فعال شوند. جایگاه بازرسی در کشور و جایگاه ایمنی باید تغییر کند و ایمنی در اولویت قرار بگیرد. همچنین متولی ایمنی کار در کشور مشخص شود. فقط با تغییر این پایهها امکان کاهش حوادث کار وجود دارد و کارهایی مثل نوشتن تفاهمنامهها و دستورالعملهای بین بخشی بیاثر است.
ادامه مطلب
عتراض کارگران رسمی نفت به سقف غیر قانونی حقوق
مرگ یک کارگر شهرک صنعتی کاوه بر اثر سقوط یک قطعه بر سرش
مصدومیت کارگر ساختمانی به دلیل سقوط