
پیمان نظامی ناتو هنوز خود را یک ائتلاف دفاعی اعلام میکند اما این نامگذاری بسیار دور از واقعیت است ناتو سالهاست که دست مداخلات غیرقانونی و حملات مرگبار میزنند و بهترین حالت آن ها از یک تصویر غیر واقعی دفاع می کنند.
از آن روزهایی که ناتو یک ائتلاف «دفاعی» بود زمان طولانی می گذرد. در حالی که در سالهای اولیه پس از تاسیس اتحاد نظامی در سال ۱۹۴۹ هنوز می توان در حد بسیار محدودی از تهدید فرضی صحبت کرد، اما واقعاً باید از خود پرسید اصولاً چنین استدلالی چقدر در آن زمان واقعی بود؟ حداقل پس از سپری شدن دوران اتحاد جماهیر شوروی وضعیت به شکلی جدی تغییر کرد و تهدیدی دیگر باقی نمانده است در حقیقت باید ناتو را تهدیدی برای صلح جهانی دانست.
پایان دلیل وجودی ناتو
با انحلال پیمان ورشو، ناتو دیگر حق وجودی خود را از دست داد. اما قبل و بعد از آن آمریکا، که میتوان آن را مترادف واقعی ناتو توصیف کرد، جنگهای تجاوزکارانه متعددی به راه انداخت که همگی غیرقانونی بودند. با کودتا در ایران در سال ۱۹۵۳آغاز شد و یا به حملات به کشورهایی مانند عراق، سوریه، افغانستان، صربستان و لیبی فکر کنید. هیچ مصوبه، خواسته و یا دستوری از سوی سازمان ملل برای هیچ یک از این عملیات ها وجود نداشت، بنابراین از هر نظر که به آن نگاه کنید، همه این جنگ ها غیرقانونی بوده و باعث قتلعام غیر نظامیان و رنج بی اندازه مردم درگیر در آن شده است.
از سال ۱۹۴۹، کشورهای ناتو مانند فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده بیشترین جنگها غیرقانونی را به راه انداختهاند و آلمان در سال ۱۹۹۹ زمانی که از بمباران صربستان حمایت کرد، به آن ملحق شد. به دلیل حق وتوی مهم ترین کشورهای ناتو هرگز محکومیتی برای متجاوزان وجود نداشت. در واقع، در سال ۱۹۸۶ دادگاه بین المللی دادگستری در لاهه آمریکا را به دلیل جنگ علیه نیکاراگوئه محکوم کرد. اما رئیس جمهور وقت آمریکا رونالد ریگان کمترین اهمیتی به این حکم نشان نداد و به شکلی متکبرانه نشان داد که آمریکا چقدر قدرت دارد و سازمان ملل یا دیوان بین المللی دادگستری لاهه چقدر بی اهمیت است.
«نجات» یازده سپتامبر
در اینجا میتوانید ببینید که ناتو هیچگاه در واقع کاری با دفاع نداشته است. اما هر چه این وضعیت پس از انحلال پیمان ورشو و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی طولانیتر میشد، توجیه علنی عملکرد تهاجمی و نه تدافعی ناتو برای این پیمان دشوارتر میشد. بنابراین، در سال ۱۹۹۱، ناتو استراتژی خود را تغییر داد و خود را یک اتحاد «دفاعی» نامید که به خودی خود پوچ است زیرا به عنوان یک اتحاد دفاعی به هر حال از همان ابتدا خود را «دفاعی» نامیده بود.
در نتیجه، ناتو با اصل دفاع حتی بیش از آنچه قبلاً بود خداحافظی کرد. در نتیجه عملیاتهای به اصطلاح «خارج از منطقه»، مانند عملیات نظامی در بوسنی و هرزگوین و کوزوو، حملات به کشورهای دیگر اکنون بهعنوان ابزاری مشروع برای «دفاع» معرفی میشوند. اما هیچ یک از اینها را نمی توان با هیچ چسبی به ادعای اتحاد چسباند. تا نهم سپتامبر ۲۰۰۱ فرا رسید.
هواپیماهای مهاجم که منجر به ماجرای یازدهم سپتامبر در ایالات متحده شدند فرصت های بی سابقه ای را برای آمریکا و ناتو فراهم کردند. در این مورد تکیه من در مورد گزارش های رسمی اعلام شده درباره وقایع ۱۱ سپتامبر نیست و نه در مورد ابهامات و تناقضات بیشماری که مربوط به این نسخه رسمی میشود بحث میکنم، بلکه تکیه من فقط بر روی استراتژی حاصل از این حملات است.
زیرا با «۱۱ سپتامبر» به اصطلاح «مبارزه با ترور» آغاز شد که در واقع باعث شکسته شدن تمام سدها شد. اکنون هر وسیله ای که بتوان تصور کرد برای مبارزه با تروریسم مشروع بود، و این به معنای واقعی کلمه است، زیرا تصور اینکه عراق دارای سلاح های کشتار جمعی است برای توجیه جنگ تجاوزکارانه کافی بود. با شروع «جنگ علیه ترور» همه جنگهایی که ایالات متحده به راه انداخت از این به بعد تحت عنوان «دفاع» صورت گرفت. ،
پوتین «تروریست»
بارها و بارها می خوانیم که پوتین یک «تروریست» است. روسیه یک «رژیم تروریستی» است که توسط یک «دیکتاتور» رهبری می شود که فقط به «ترور» اهمیت می دهد. انتخاب کلمات تصادفی نیست، الف) القای حداکثر کینه توزی نظام سیاسی به روسیه. که بسیار خوب عمل می کند، زیرا بسیاری از مردم روسیه را کشوری ترسناک و خاکستری تصور می کنند که در آن هر کسی که نظر خود را بگوید بلافاصله زندانی می شود.
ب) با این حال، انتخاب کلمات تصادفی نیست، زیرا حمایت از اوکراین می تواند بدون بحث بیشتری توجیه شود. ایالات متحده آمریکا از «۱۱ سپتامبر» با «ترور» مبارزه کرده است، بنابراین جنگ در اوکراین چیزی جز ادامه منطقی این نبرد نیست.
جنگ برای صلح؟
هیچ کشوری روی زمین به اندازه ایالات متحده عملیات نظامی انجام نداده است. هیچ یک از این جنگها را نمیتوان برای رسیدن به صلح توصیف کرد، و حتی مداخله در جنگ جهانی دوم را میتوان و باید بدون هیچ گونه ستایشی بهعنوان راهبردی توصیف کرد که از قبل با هدف تضعیف روسیه (در آن زمان: اتحاد جماهیر شوروی) و آلمان بود.
ایالات متحده آمریکا قبل از ورود به جنگ جهانی دوم مدت زمان طولانی را منتظر ماند و بدین ترتیب باعث مرگ بیشتر انسانها در هر دو طرف آلمانی و روسی شد در حقیقت اگر آمریکاییها زودتر در جنگ دخالت می کردند هم جنگ کوتاه تر میشد هم تعداد کسانی که در نتیجه این جنگ خانمان سوز جان خود را از دست دادند کمتر می بود از قلم نیفتد که آمریکا تا قبل از دخالت نظامی خود در جنگ جهانی دوم از هیتلر و نازی ها در مقابل اتحاد جماهیر شوروی حمایت می کرد.
بنابراین ناتو و آمریکا رسماً یک اتحاد دفاعی هستند که اولاً همیشه به جای دفاع حمله می کنند و ثانیاً صلح نمی آورند بلکه جنگ و مرگ و رنج را به ارمغان می آورند. بدبینانه می توان گفت که «غرب ارزش مدار» عمدتاً از «ارزش» جنگ دفاع می کند. از این منظر «ارزشهای غربی» باید هر چه زودتر باید در زبالهدان تاریخ جای بگیرند.
نوشته تام جی ولبراک
ترجمه مجله هفته
ادامه مطلب
دکتر ناصر زرافشان وقتي آب سربالا مي رود … دو شنبه 20 اوت 2007
بهرام رحمانی: اولین سالگرد جمعه خونین زاهدان!بهرام رحمانی:
بهرام رحمانی: سلطنتطلبان جاده صاف کن جمهوری اسلامی در خارج کشور هستند!