نوشته: دکتر صولت نگی
برگردان: آمادور نویدی
فلسطین آزادی اورولینی و دمکراسی غربی را برملا ساخت
پولونیوس در شکسپیر از هملت سئول میکند: «سرورم چه میخوانی؟ هملت پاسخ میدهد: «کلمهها، واژهها، گفتهها». امروزه هم این امر دقیقا در مورد آزادی غرب و دمکراسی دروغین آن صدق میکند، گفتههایی که صرفا بدون هیچ مفهوم و محتوایی است.
هربرت مارکوزه، چندین دهه پیش، در گفته پیشگویانه خود، واقعیت آزادی دمکراتیک غرب را برملا ساخت. وی گفت: «در تمدن صنعتی پیشرفته غرب یک عدم آزادی راحت، روان، مناسب و دمکراتیک فرمانروایی میکند…». آن وضعیت غرب، بهعلت وجود اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی(USSR) و تهدید سوسیالیسم بود.
متعاقب تخریب شوروی، آمریکا به تنها ابرقدرت جهان تبدیل شد. فوکویاما پایان تاریخ را اعلام نمود، ساموئل هانتینگون، تئوری نامفهوم و ترجیحا مبتذل برخورد تمدنها را ارائه داد و سلمان رُشدی در حمله به پیغمبر اسلام با دیدگاه ظالمانه خود، داستانی جنجالی نوشت، و بر برخورد تمدنهای هانتینگون، در دنیایی اورولینی و فارغ از عشق، مُهر تأئید گذاشت.
بیتدبیری خمینی به سلمان ُرشدی مقام سلحشوری(knighthood) را تقدیم نمود که رؤیایش به واقعیت پیوست، و همزمان به تئوری جعلی برخورد تمدنها اعتباری جعلی داد. این طرحی ازپیش آماده شده جهت ایجاد نفرت علیه مسلمانان، اسلام هراسی، و تحریک یا ایجاد واکنشی متقابل از طرف مذهبیها بود.
درست همانند فیلمهای هالیوودی، اوسامه بن لادن و همقطارانش، ساخت آمریکا بودند و آمریکا سرشت وجودی اسبهای تراوای(Trojan horses) خویش را میدانست. حملهایکه انتظارش را میکشیدند در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ در آمریکا بهوقوع پیوست. فاجعه یا حملهای دقیقا مهندسی شده، و کاملا ناب که چشمانتظارش بودند، تا کُل جامعه مسلمان را بدنام کرد.
این حمله تروریستی درها را برای آمریکا و اسرائیل جهت سرنگونی رهبری پوپولیستی کشورهای خاورمیانه باز نمود تا همه کشورهایی را سرنگون سازند که زمانی با شورویها همسو بودند و آشکارا با حمایت از دولت فلسطین، مشروعیت اسرائیل را به چالش میکشیدند. هنگامیکه همه آنها با مداخله آشکار و نهان آمریکا سرنگون شدند، همه تهدیدات نسبت به مشروعیت اسرائیل خاتمه یافت. پیمان ابراهیم سرنوشت فلسطینیها را مُهروموم کرد.
بههرحال، تاریخ هیچگاه از مسیر دیالکتیکی خود خارج نمیشود، و محور جدیدی از مقاومت بهوجود میآورد، مانند سربازان «خوب تغذیه شده» هندی که آغازگر جنگ استقلالطلبانه در سال ۱۸۵۷ بودند.
حماس، که توسط اسرائیل ساخته شده بود، خود را به یک نیروی انقلابی توسعه داد. وقتیکه پرنس چفیهبهسر سعودی تصمیم گرفت اسرائیل را بهرسمیت بشناسد، و نتانیاهو، گستاخانه در سازمان ملل، آشکارا، احتمال ایجاد دو کشور «جعلی»، را رد نمود، خلق فلسطین را نباید بخاطر اشتباهی که کرده سرزنش نمود، زیرا دیگران با آن بدرفتاری کرده اند«(اشاره به گفته های ویلیام شکسپیر)، و بنابراین آنها هیچ چاره ای نداشتند، مگر اینکه پرچم شورش را بالا ببرند.
قیام فلسطینیها خودجوش نبود، بلکه قیامی بخوبی طراحی و سازماندهی شده بود، و جنگجویان آزادیخواه، جهت نبرد با اسرائیل- دارنده پیشرفتهترین ارتش جهان از لحاط فنآوری- صفحهای از نوشتههای چهگوارا(Che Guevara) و ژانرال گیاپ (General Giap) را بکار گرفتند.
فلسطینیها از قبل، نکات ضعف و قدرت دشمن(اسرائیل)، مدت احتمالی جنگ، منابعی که در اختیار داشتند، و قدرت متحدانشان را از طریق جنگ چریکی رود در رو با اسرائیل سنجیده بودند.
امروز، غزه به ویتنام دوم تبدیل شده است، و قتلعامهای وحشتناک مای لای نرمال شده است.
بیش از ۳۳هزار فلسطینی غیرنظامی بیگناه، ازجمله، ۱۵ هزار کودک را با خونسردی کشته اند. خلق فلسطین(غزه) را با گرسنگیدادن میکشند. این یک قحطی عمدی و ساخته دست بشرست که ملازم و در سرشت رژیمهای استعماریست.
امپریالیسم بریتانیا در سال ۱۹۴۵، بین ۳ تا ۶ میلیون بنگالی را در هند متحد با گرسنگیدادن کُشتند. بریتانیاییهای متمدن، بین سالهای ۱۸۴۵ و ۱۸۵۲، یک میلیون ایرلندی را با گرسنگیدادن کُشتند.
[گزارش شده و در تاریخ مستند شده که انگلیسیها(بریتانیاییها)ی «متمدن»، کم و بیش ۹ میلیون از ایرانیها را از طریق ایجاد قحطی مصنوعی (با خرید و کنترل آرد، گندم، ذرت، جو و مواد غذایی برای خورد و خوراک سربازانشان)، با گرسنگیدادن کشته اند. جسدهای ایرانیها- قربانیان گرسنگی عمدی- با داشتن علف در دستانشان دیده و مستند شده است، اما اینروزها، کمتر کسی به جنایتهای انگلیسیهای متمدن میپردازد.(آ- ن)]
تاریخ از از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ماه انقلاب فلسطینیها شروع نشد. اما، آغاز فروپاشی صهیونیسم در آنروز با ندایی بلند شروع شد. حمله حماس برای نهاد اسرائیلی، موهبی پنهانی جهت قتلعام و پاکسازی کل جمعیت نوار غزه بود، اما تاریخ ویژگیهای غیرقابلتصور خود را دارد.
هیراشی اسرائیل با خودخواهیاش فراموش کرده است که ارتش اسرائیل، ارتشی خرده بورژازی است و قادر نیست با جنگ چریکی مقابله کند، بویژه علیه آنهاییکه چیزی برای از دست دادن ندارند بجز زنجیرهایشان.
جنگ اسرائیل علیه فلسطینیهای غزه، وارد هفتمین ماه خود شده است، اما اسرائیل علیرغم ایجاد ویرانیهای فراوان، نه قادر شده است یکی از رهبران برجسته مقاومت فلسطین را شکار کند و نه هیچکدام از گروگانهایش را آزاد نماید.
بهغیراز انصارالله(حوثیهای یمن)، تنها عربهاییکه برای رهایی فلسطینیها نبرد میکنند، و زندگی نیروهای امپریالیستی را جهنم کرده اند، نیروهای مقاومت عراقی و سوری، ضربات خاصی به امپریالیستها و صهیونیستها زدهاند، اما کافی نیست که به هژمونی آمریکا و اسرائیل، خراشی وارد کنند.
حزب الله در شمال اسرائیل، بخش عمده ای از نیروهای دفاعی اسرائیلی(IDF) را درگیر کرده است. حسن نصرالله، لنین اسلامی نورمن فرانکشتاین(Norman Finkelstein)، با کارتهای نزدیک به سینهاش بازی میکند. از نظر نصرالله، «اسرائیل تارعنکبوتیست که میتوان با فوتی نابودش کرد»، ببری کاغذی مائوست که کاملا به حمایت آمریگا متکیست.
این تصور کلی که (اسرائیل) سگ دُمجنبان (آمریکا) است، اشتباه است. این مورد برعکس است. زیرا که آمریکا علیرغم محکومیت اسرائیل توسط دادگاه بینالمللی لاهه و خواست شورای امنیت سازمان ملل جهت توقف جنگ نسلکشیاش علیه فلسطینیها، حتی یک گام جهت توقف قحطی و بمباران غزه برنداشته است.
بااینحال، بهغیراز عربها، بقیه جهان، بهویژه کشورهای جنوب جهانی، علنا از فلسطینیها حمایت کرده و میکنند- مانند مبارزه سیاهپوستهای آفریقای جنوبی علیه آپارتایداقلیت سفیدپوست- که هماکنون آفریقای جنوبی نیز شجاعانه پرونده نسلکشی علیه اسرائیل را به دادگاه بین المللی کیفری(ICJ) کشانده است- و این امر اسرائیل را بهگونه ای در سراسر جهان منزوی ساخته که حتی حامیان سفت و سخت او نیز در امان نیستند.
درحال حاضر، نیکاراگوئه نیز، آلمان را بخاطر همدستی با اسرائیل در نسلکشی فلسطینیها به دادگاه بین المللی لاهه کشانده است. کلمبیا هم نامش را به لیست اضافه نموده است، و آفریقای جنوبی در صدد است که آمریکا را به همین دادگاه لاهه بکشاند.
در شش ماه گذشته، هرهفته، هزاران نفر از اقشار مختلف در استرالیا در راهپیماییهای روزهای یکشنبه با حامیان فلسطین شرکت کرده و میکنند.
در حال حاضر هم، گروهی بنام «آکسیون آ۱۵»(A15 Action)، جهت ضربه زدن به اقتصاد کشور، با مسدود کردن چرخهای تولیدی، گرچه با بازدهی کم، شروع به مسدود کردن شریانهای حیاتی سرمایهداری کرده اند. از روز دوشنبه ۱۵ آوریل، در همه پایتختهای ایالت ها، زیرساختهای اقتصادی به سلاح سیاسی تبدیل شده اند که منجر به خطری بزرگ برای تجارت میگردد، که به این امر چوک پویئینتس “choke points” میگویند.
حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق حتی اوضاع را پیچیده تر کرده است. برخلاف خواست رژیم فرومانده اسرائیل، پاسخ ایران «بااطمینان مضاعف»، مانع ورود آمریکاییها به جنگ شد.
پاسخ ایران که اخلاقا خیلی دقیق، و بدون ایجاد تلفات انسانی طراحی شده بود، به سمت پایگاههای اسرائیلی روانه گردیدند. حمله پهپادهای انتحاری(کامیکازی) ارزانقیمت ایران که نقش مخربی در جنگ ناتو- اوکراین-روسیه بازی کردهاند، و بدنبال آنها موشکهایی که نه فقط به گنبد آهنین اسرائیل نفوذ کردند، بلکه دو پایگاه اسرائیلی– یکی در صحرای نقب و دیگری را در شمال اسرائیل نابود ساختند، و بدینگونه شکستناپذیری اسرائیل را خدشهدار کردند.
تضادهای داخلی اسرائیل بههمان اندازه برای بقایش مرگبار است. خصوصیسازیهای گسترده داراییهای عمومی، مخارج بالای زندگی در وضعیت همیشه جنگی، و مناقشه بین گروههای سکولار و مذهبیها منجر به بیثباتی دائمی گردیده است. درحال حاضر، اقدام رُبودن قدرت از دست قوه قضائیه اسرائیل، بین مردم نیز جدایی انداخته است.
نباید فراموش کنیم که اسرائیل یک ملت نیست. متشکل از ارازل و اوباشی است که از سراسر جهان برمبنای کینهنژادی گردهم آمده اند.
اسرائیل فاقد مرز و قانون اساسی است. قانون اساسی اسرائیل بهدلیل سرشت شهرکنشینی استعماریاش برپایه نیازهای توسعهطلبانه آن تعریف میشود.
ممکنست که اتهامات فساد علیه نتانیاهو در طولانی شدن جنگ نقشی داشته باشد، اما فساد بخشی جداییناپذیر از سیستم سرمایهداریست.
هر یهودی اسرائیلی تشنه بهخون فلسطینیها، و خواهان نسلکسی آنهاست. آیا نسلکشی جنایتی بزرگتر از فساد مادی نیست؟
اسرائیل جامعهای تهوعآور و رو به نابودیست، جاییکه بهبودی بیمار و بیماری جامعه، یکدیگر را کامل میکنند.
بهنظر غسان کنفانی، نمیتوان مسئله فلسطین را بهطور جداگانه از کل وضعیت اجتماعی و سیاسی جهان عرب حل نمود. بهلحاظ دیالکتیکی، این امر درست است. اما، توگویی که مسئله فلسطین با شمار فداکاریهای خلق آن، وضعیت اجتماعی و سیاسی کل جهان عرب را حل میکند. زیرا بگفته غسان کنفانی: «انسان»، «ناگهان متولد میشود- در لحظهای، کلمهای معنادار از گفتار یا نوشتار در قلبش نفوذ میکند و به وی ضربان جدیدی میدهد.»
درباره نویسنده:
*دکتر صولت نگی، آکادمیک مستقر در سیدنی- استرالیاست و مؤلف کتابهایی درباره سوسیالیسم و تاریخ است. خرین کتابش «جمهوریهای خدا: ایجاد و تخریب اسرائیل و پاکستان» است که میتوان از آمازون در آدرس زیر تهیه نمود:
Amazon.com
با ایشان میتوان با ایمیل زیر تماس گرفت:
saulatnagi@hotmail.com
:برگردانده شده از
Palestine exposes the Orwellian freedom & Western democracy
APR 18, 2024
فقر موقت – فقر نهادینه شده
شکست مفتضحانه رژیم ازمقاومت و مبارزه گسترش یابنده زنان
نومارکسیسم ایتالیایی
نقد مارکسیسم غیرسیاسی