27/04/2024

“پرسیدم پس این خون از کجا اومده؟” – توماج صالحی

بخشی از دست‌نوشته‌های توماج صالحی درباره بازداشت اخیرش

  • با خونسردی دستِ دستبند شده‌ام را کشیدم کنار چشم چپم، به دستم نگاه کردم. دوباره بهش زل زدم و با نیشخند پرسیدم پس این خون از کجا اومده؟
  • حاجی نگاه کن خبرش پخش شد، هنوز سه دقیقه نشده!
  • کی خبر رو پخش کرد؟
  • نمی‌دونم.
  • کی همراهت بود؟
  • نمی‌دونم.
  • نمی‌دونم حالیِ ما نمی‌شه. درست جواب بده. اشکان کجاست؟
  • نمی‌دونم.
  • مگه با اشکان نیومده بودی؟ جواب بده، اشکان کجاست؟ نمیگی نه؟
  • نه
  • حالا می‌بینیم میگی یا نه.
  • حاجی محل اختفاشون…
  • من رو جلوی رستوران گرفتید. محل اختفا چیه دیگه؟
  • دیشب کجا بودی؟
  • خونه.
  • خونه کجاست؟
  • نمی‌دونم.
  • ببین رو اعصاب من میری. تو بچه خونگی هستی.
  • خونواده‌ام رو شکر که توی طویله بزرگ نشدم.
  • منظورت چیه؟
  • اگر لزومی می‌دیدم توضیح می‌دادم.
  • چرا گفتی ما شکنجه‌ات کردیم؟
  • شما؟! همکاراتون رو گفتم. شما رو نمی‌شناسم من.
  • رمز گوشیت چیه؟
  • نمی‌دونم.
  • نه، تو نمی‌خوای همکاری کنی.
  • نه.
  • لباست چه رنگیه؟
  • نمی‌دونم.
  • حاجی ولش کن بذار برسیم مقر.
  • نگران نباش حالا کار داریم باهات.
  • نگران نیستم.
    نگران نبودم متعجب بودم. یعنی قراره هر وقت دلشون خواست گله‌ای بریزن سر من و هیچ کسی هم نیست جلوشون رو بگیره. فقط ۱۲ روز بود که آزاد شده بودم. تازه لباس خریده بودم. تازه می‌خواستم خونه اجاره کنم. تازه داشتم تکست جدید می‌نوشتم. تازه داشتم… آخ سه روز دیگه نوبت جراحی داشتم. لعنت بهتون…
  • حاج آقا امکان داره دستور بدید درب خونه‌ای که محل اختفاشون بوده رو بشکنیم برای تفتیش؟ یا باید صبر کنیم قفل ساز بیاد؟
  • اینجا چیزی در مورد حکم ورود و تفتیش نوشته نشده! فقط حکم نیابتی بازداشتشه و انتقالش به اصفهان.
    ولی قبل از اون قفل ساز برده بودن و خونه رو بهم ریخته بودن و وسایل الکترونیکی دوستام رو هم برده بودن.
  • اینجا نوشته نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام، ولی مستنداتش نیست. الان من باید طبق چه چیزی تفهیم اتهامش کنم؟! فقط همون ویدئوی ۱۴ دقیقه‌ایه؟
  • دستور دادستان اصفهانه حاج آقا. گزارش اطلاعات اصفهان هم هست.
  • بله دارم می‌بینم، ولی مستنداتی برای من فرستاده نشده تا طبق اون‌ها تفهیم اتهامش کنم.
    هرگز هم مستنداتی فرستاده نشد چون وجود نداشت. فقط چند تا تماس رد و بدل شد و تمام، انتقال به قم و تحویل به اطلاعات اصفهان.
  • همینا بودن؟ همینا شکنجه‌ات کردن؟
  • آره، و الان هم شما و تیمتون من رو تحویل همین‌ها دادید…
  • توماج
    ۱۴۰۲/۰۹/۰۹
  • توییتر توماج صالحی