14/12/2025

استحالهٔ یک تشکیلات کمونیستی؟

در شرایط پراکندگی و تشتت فکری نیروهای کمونیستی در ایران، ناشی از نفوذ افکار و افراد نامطلوب با تفکرات خرده‌بورژوایی، همواره گرایش‌هایی در درون برخی احزاب و محافل سیاسی سر برمی‌آورند که به نام واقع‌گرایی، تاکتیک موقت یا جبههٔ گسترده خواهان تعلیق مرزبندی‌های طبقاتی و ایدئولوژیک‌اند. این گرایش‌ها امروز در قالب دعوت به همکاری یا هم‌نشینی تشکیلاتی میان کمونیست‌ها، سوسیال‌دمکرات‌های عقب‌افتاده و حتی نیروهایی که آشکارا یا پنهان در مدار جمهوری اسلامی قرار دارند، خود را بازتولید می‌کنند. چنین همگرایی‌ای نه یک خطای صرفاً تاکتیکی، بلکه انحرافی استراتژیک و فرآیندی از استحالهٔ سیاسی و طبقاتی یک تشکیلات کمونیستی است. اگر افرادی که به‌اصطلاح کمونیست نامیده می‌شوند و در این احزاب فعالیت می‌کنند، مرزبندی طبقاتی و تشکیلاتی مستقل و قاطع با این گرایش‌های سازشکار انجام ندهند، آگاهانه یا ناآگاهانه به ابزار و بازیچهٔ عناصر نامطلوب و ارتجاعی دیر یا زود بدل خواهند شد.

کمونیسم نه یک هویت اخلاقی، نه یک گرایش فرهنگی و نه شاخه‌ای از چپ در بازار سیاست است؛ بلکه نظریهٔ علمی و پراتیک انقلابی طبقهٔ کارگر برای الغای مناسبات سرمایه‌داری است. ارکان غیرقابل مصالحهٔ آن عبارت‌اند از الغای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، نفی دولت بورژوایی در همهٔ اشکالش، پذیرش تضاد آنتاگونیستی طبقاتی، استقلال سیاسی و تشکیلاتی پرولتاریا و انترناسیونالیسم کارگری. هر پروژه‌ای که این ارکان را تضعیف کند، حتی اگر خود را کمونیستی بنامد، در عمل بیرون از کمونیسم قرار دارد.

سوسیال‌دمکراسی تاریخی، گرایشی درون اردوگاه بورژوازی است که بحران‌های سرمایه‌داری را نه از مسیر انقلاب، بلکه از طریق اصلاح، تنظیم و مدیریت پاسخ می‌دهد. این گرایش دولت بورژوایی را خنثی یا قابل تسخیر می‌پندارد، مبارزهٔ طبقاتی را به چانه‌زنی نهادی تقلیل می‌دهد و در لحظات بحرانی همواره جانب نظم موجود را می‌گیرد. در ایران نیز اشکال بومی سوسیال‌دمکراسی، از اصلاح‌طلبی تا چپ پارلمانی و سازمان‌های مدنی محلی، نقش یکسانی داشته‌اند: مهار رادیکالیسم کارگری و ادغام نارضایتی اجتماعی در چارچوب دولت سرمایه‌داری استبدادی.

جمهوری اسلامی نه دولتی مستقل یا ضدامپریالیست، بلکه شکلی از دولت سرمایه‌داری مذهبی است که بر مالکیت خصوصی، انباشت سرمایه و سرکوب سیستماتیک متکی است و با ابزار اعدام، زندان، تبعیض جنسیتی و ملی و سرکوب تشکل‌های کارگری، نظم طبقاتی را بازتولید می‌کند. خامنه‌ای نه یک فرد، بلکه تمرکز سیاسی این بلوک طبقاتی است و هرگونه همگرایی یا مماشات با این نظم مستقیم یا غیرمستقیم قرار گرفتن در اردوگاه ضدانقلاب است.

تشکیلات مشترک مستلزم برنامهٔ مشترک است و برنامهٔ مشترک میان کمونیسم، سوسیال‌دمکراسی و نیروهای همسو با جمهوری اسلامی تنها با حذف اهداف انقلابی کمونیسم ممکن می‌شود. در چنین چارچوبی، مبارزهٔ طبقاتی به تعویق می‌افتد و کمونیست یا به عنصر تزئینی بدل می‌شود یا به عامل استحالهٔ خود. بنابراین همزیستی تشکیلاتی نه ممکن است و نه مشروع؛ متأسفانه این روند امروزه در برخی تشکیلات به‌اصطلاح کمونیستی رواج یافته است.

افرادی که در ظاهر از کمونیسم سخن می‌گویند اما در عمل از سرمایه‌داری دولتی، دولت‌های اقتدارگرا یا جناح‌هایی از جمهوری اسلامی دفاع می‌کنند، دچار دوگانگی گفتار و کردارند. این افراد در لحظات تشدید مبارزهٔ طبقاتی جانب ثبات ، نظم و دولت را می‌گیرند، سرکوب را توجیه یا کمرنگ می‌کنند و درون تشکیلات مرزبندی‌ها را مخدوش می‌سازند. تجربهٔ تاریخی نشان داده است که بزرگ‌ترین ضربه‌ها به جنبش کمونیستی از سوی همین دوستان ظاهری وارد شده است.

تساهل در برابر این گرایش‌ها به استحالهٔ نظری کمونیسم، خلع سلاح سیاسی طبقهٔ کارگر، تضعیف استقلال تشکیلاتی، سرکوب عناصر رادیکال درون سازمان و بی‌اعتباری کمونیسم در میان توده‌های کارگر می‌انجامد و چنین روندی بازتولید شکست‌های تاریخی جنبش کمونیستی را در پی دارد. اپورتونیسم معاصر گرایشی است که با توجیه سرمایه‌داری دولتی و با همگرایی با دولت‌های ارتجاعی، کمونیسم را از محتوای انقلابی‌اش تهی می‌کند. سرمایه‌داری دولتی شکلی از تداوم استثمار کار مزدی است و دفاع از آن نقض صریح اصول کمونیسم علمی است. ضدامپریالیسمی که مبارزه با سرمایه‌داری داخلی و دولت سرکوبگر را کنار بگذارد، جعلی و ارتجاعی است و همگرایی با جمهوری اسلامی، از جمله با محور مسلط آن، در تضاد کامل با منافع تاریخی طبقهٔ کارگر قرار دارد.

افرادی که خود را کمونیست می‌نامند اما در عمل از دولت‌های سرمایه‌داری دولتی دفاع می‌کنند، عناصر غیرقابل اتکا و مخرب برای هر تشکیلات کمونیستی‌اند. مرزبندی ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی با این عناصر ضرورتی انقلابی است. عدم مرزبندی مستقل و علنی به‌معنای تبدیل‌شدن آگاهانه یا ناآگاهانه به ابزار بازتولید همان گرایش‌های ارتجاعی است. کمونیسم یا مستقل، انقلابی و مرزبند است یا به ایدئولوژی توجیه‌گر نظم موجود فروکاسته می‌شود و ضرورت مرزبندی بی‌امان با سوسیال‌دمکراسی، اپورتونیسم، سرمایه‌داری دولتی و هرگونه همگرایی با جمهوری اسلامی شرط بقا، اعتبار و پیشروی جنبش کمونیستی است.

کامیار سرخ

Instagram did not return a 200.