05/12/2025

نقش مترقی زنان در طول تاریخ ایران و وضعیت کنونی

تحلیلی تاریخی ـ طبقاتی با رویکرد مارکسیستی

چکیده

زنان ایران از دوران باستان تا امروز همواره نقشی تعیین‌کننده در حیات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این سرزمین ایفا کرده‌اند. در دوران هخامنشیان، شواهد باستان‌شناسی و متون تاریخی نشان می‌دهند که زنان علاوه بر ایفای نقش در خانواده، در مدیریت دارایی‌ها، فعالیت‌های اقتصادی، و حتی برخی امور سیاسی و دینی حضور داشته‌اند. در دوره ساسانی نیز زنان از طبقات بالای اجتماعی و خانواده‌های نخبگان، در فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی مشارکت فعال داشتند و برخی از آنان در هدایت امور خیریه، آموزش، هنر و تجارت نقش داشتند. ورود اسلام و تغییرات فرهنگی و حقوقی بعدی، هرچند محدودیت‌هایی برای زنان ایجاد کرد، اما آنان همچنان در جنبش‌های اجتماعی، فرهنگی، آموزشی نقش‌آفرینی کرده و نمونه‌هایی از رهبری زنان در جنبش‌های مقاومت و اصلاح اجتماعی نیز به ثبت رسیده است.

با گذار به دوران مدرن، به ویژه از قرن نوزدهم و دوران مشروطه، زنان ایرانی نقش خود را در جنبش‌های اجتماعی و سیاسی گسترش دادند. تأسیس مدارس دخترانه، فعالیت‌های مطبوعاتی و اجتماعی، و حضور در نهضت‌های ملی و فرهنگی، نشان‌دهنده‌ی توانایی و پتانسیل گسترده‌ی زنان برای مشارکت در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بود. پس از انقلاب مشروطه و به ویژه در دوران پهلوی، زنان به تدریج وارد عرصه‌های تحصیلات عالی و حرفه‌ای شدند و با افزایش تحصیلات، به تدریج سهم بیشتری در نیروی انسانی ماهر جامعه پیدا کردند. با این حال، این دستاوردها به‌طور کامل به حضور متناسب آنان در ساختارهای اقتصادی و سیاسی منجر نشد و محدودیت‌های قانونی، فرهنگی و اجتماعی همچنان مانعی جدی باقی ماند.

در دوران جمهوری اسلامی ایران، زنان با گسترش تحصیلات عالی و ورود گسترده به دانشگاه‌ها، سهم چشمگیری از نیروی تحصیل‌کرده جامعه را به خود اختصاص داده‌اند، اما همزمان با تضاد عمیق میان تحصیلات و مشارکت اقتصادی، نرخ حضور آنان در مشاغل مدیریتی، تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و سیاسی همچنان پایین است. این تضاد نشان‌دهنده‌ی ادامه‌ی موانع ساختاری، فرهنگی و طبقاتی است که محدودیت‌های جنسیتی و اجتماعی را تقویت می‌کند و مانع بهره‌برداری کامل از پتانسیل انسانی زنان می‌شود.

این مقاله با تکیه بر داده‌های آماری، پژوهش‌های جامعه‌شناختی و نظریه‌های فمینیستی-مارکسیستی، روند تاریخی موقعیت زنان در ایران را از دوران باستان تا دوران معاصر بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که رهایی واقعی زنان تنها در چارچوب یک نظام اجتماعی عادلانه و سوسیالیستی، که عدالت اقتصادی و اجتماعی را تضمین کند و موانع طبقاتی و جنسیتی را از میان بردارد، امکان‌پذیر است. ضمن آنکه مقاله به بررسی شکاف میان تحصیلات بالا و مشارکت اقتصادی پایین، تضادهای فرهنگی و اجتماعی، و رابطه‌ی جنسیت با ساختار تولید اجتماعی و مالکیت می‌پردازد، تا نقش زنان در توسعه‌ی پایدار و عدالت اجتماعی در ایران به‌طور کامل روشن شود.

۱. مقدمه (با دیدگاه مارکسیستی)

زنان در تاریخ ایران همواره در شکل‌گیری تمدن، اقتصاد و فرهنگ نقشی اساسی داشته‌اند. از دوران هخامنشی تا امروز، آنان در عرصه‌های تولید، آموزش، هنر و سیاست فعال بوده‌اند. با این حال، تاریخ رسمی ایران اغلب روایت مردانه‌ای از قدرت و پیشرفت ارائه داده و نقش زنان را به حاشیه رانده است (توحیدی، ۲۰۱۹).
تحولات مدرن از عصر قاجار تا امروز، جایگاه زنان را به‌ویژه در حوزه آموزش ارتقا داده است؛ اما نظام اقتصادی و فرهنگی پدرسالارانه، مانع تحقق برابری واقعی شده است. این مقاله با تکیه بر چارچوب مارکسیستی به تحلیل تاریخی و ساختاری موقعیت زنان در ایران می‌پردازد.

۲. پیشینه تاریخی نقش زنان در ایران (از دوران باستان تا قرن بیستم)

در ایران باستان، اسناد هخامنشی (مانند الواح تخت جمشید) نشان می‌دهند که زنان در کارگاه‌های سلطنتی به کار اشتغال داشتند و از مزد و جیره برخوردار بودند (بریان، ۲۰۰۲). در دوران ساسانی، برخی زنان از موقعیت دینی و اجتماعی بالا برخوردار بودند.
با ورود اسلام، نظام خویشاوندی و حقوقی جدیدی پدید آمد که زنان را از نظر حقوقی در موقعیتی فرودست‌تر قرار داد؛ اما در عین حال، زنان در جنبش‌های اجتماعی و فرهنگی (از جمله نهضت شعرا و صوفیان) فعال باقی ماندند.
در قرن نوزدهم، زنان در جریان انقلاب مشروطه نقشی بی‌سابقه یافتند؛ از تشکیل انجمن‌های زنان تا مشارکت در مطبوعات و مبارزه علیه استبداد (نیکی کدی، ۱۹۸۰).

۳. زنان و مدرنیته در ایران معاصر (از مشروطه تا انقلاب ۱۳۵۷)

دوره‌ی پهلوی با گسترش آموزش، اصلاحات قانونی و ورود محدود زنان به عرصه‌های اجتماعی همراه بود. اما این مدرنیزاسیون، از بالا و در چارچوب دولت اقتدارگرا صورت گرفت و بیشتر به اقشار شهری محدود ماند (صادقی، ۱۳۹۴).
با وجود تأسیس مدارس دخترانه و اشتغال رسمی زنان در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، ساختار طبقاتی و جنسیتی جامعه تغییر بنیادی نکرد. انقلاب ۱۳۵۷ در ابتدا امید به عدالت و رهایی را برانگیخت، اما به‌سرعت به تحکیم ساختار پدرسالارانه و محدودسازی حضور اجتماعی زنان انجامید (توحیدی، ۲۰۰۹).

۴. وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران (۱۳۵۷–۱۴۰۴)

الف) آموزش و تحصیلات

طبق داده‌های یونسکو و مرکز آمار ایران (۲۰۲۳)، بیش از ۵۵٪ از دانشجویان دانشگاه‌ها را زنان تشکیل می‌دهند. با این حال، نرخ بیکاری زنان تحصیل‌کرده به بیش از ۲۲٪ رسیده است، در حالی که میانگین جهانی حدود ۶٪ است (World Bank, 2024).
این نشان‌دهنده‌ی شکاف میان «آموزش» و «فرصت اقتصادی» در ساختار بازار کار ایران است.

ب) مشارکت اقتصادی

نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سال ۲۰۲۵ حدود ۱۳٪ است (مرکز آمار ایران، ۱۴۰۴).
در استان‌هایی چون زنجان، اردبیل و گیلان این نرخ به ۲۳–۲۶٪ می‌رسد، اما در سیستان‌ و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد کمتر از ۱۰٪ است.
بیش از ۷۰٪ از زنان شاغل در بخش غیررسمی کار می‌کنند و از بیمه و حمایت اجتماعی محروم‌اند (UNDP, 2024).

ج) نابرابری طبقاتی و اقتصادی

زنان طبقات پایین، به‌ویژه در مناطق روستایی و حاشیه‌نشین، با محرومیت چندجانبه مواجه‌اند: فقر، بیکاری، و کار خانگی بدون مزد.
در مقابل، زنان طبقه متوسط شهری گرچه تحصیل‌کرده‌اند، اما در ساختارهای مدیریتی و سیاسی حضور اندکی دارند. این امر بازتابی از ساختار طبقاتی سرمایه‌داری پیرامونی ایران است که تولید اجتماعی زنان را به حاشیه می‌راند (Federici, 2012).

د) چالش‌های فرهنگی و حقوقی

قوانین خانواده، ارث، و اشتغال همچنان تبعیض‌آمیزند. زنان در بسیاری از موارد نیازمند اجازه شوهر برای سفر یا اشتغال هستند.
فشار فرهنگی برای بازتولید نقش سنتی زن به‌عنوان «مادر و همسر» نیز از طریق رسانه‌ها و نظام آموزشی تقویت می‌شود (صادقی، ۱۳۹۸).

۵. تبیین نظری: رویکرد مارکسیستی 

در تحلیل مارکسیستی، ریشه‌ی ستم بر زنان در تقسیم اجتماعی کار و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید نهفته است (مارکس و انگلس، ۱۸۴۶/۱۹۷۰).
بر اساس دیدگاه فدریچی (Federici, 2012)، کار خانگی زنان و بازتولید نیروی کار، یکی از ستون‌های پنهان انباشت سرمایه است. در ایران نیز این وضعیت به‌صورت مضاعف در چارچوب نظام پدرسالار ـ مذهبی بازتولید می‌شود.
فمینیسم مارکسیستی بر این باور است که بدون دگرگونی بنیادین در روابط تولید و الغای مالکیت طبقاتی، رهایی زنان ممکن نیست (Vogel, 1983).

۶. جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

زنان ایران در طول تاریخ، نیرویی مترقی و خلاق در توسعه‌ی فرهنگی و اجتماعی کشور بوده‌اند. اما نظام‌های سلطنتی، مذهبی و سرمایه‌داری به‌طور مشترک، موقعیت آنان را در ساختار قدرت محدود کرده‌اند.
دستاوردهای آموزشی گسترده‌ی زنان در دهه‌های اخیر نشان‌دهنده‌ی ظرفیت عظیم انسانی است که توسط ساختار طبقاتی و جنسیتی سرکوب می‌شود.
بنابراین، رهایی واقعی زنان تنها در بستر یک نظام اجتماعی سوسیالیستی ممکن است؛ نظامی که در آن کار اجتماعی، مالکیت و تصمیم‌گیری از انحصار اقلیت خارج و به دست اکثریت زحمتکش سپرده شود.
در چنین نظامی است که برابری جنسیتی نه به‌عنوان امتیاز، بلکه به‌عنوان ضرورتی از عدالت طبقاتی و انسانی تحقق می‌یابد.

۱. داده‌های تاریخی و طبقاتی

دوره تاریخینقش زنانطبقه غالبمحدودیت‌ها
هخامنشی و ساسانیمدیریت دارایی‌ها، مشارکت در تجارت و امور فرهنگینخبگان و خانواده سلطنتیسهم پایین زنان طبقات محروم، فقدان مالکیت اقتصادی
دوران اسلامی اولیهفعالیت در آموزش، خیریه و فرهنگطبقات متوسط و نخبگان مذهبیمحدودیت‌های حقوقی، فرهنگ مردسالار
قاجارحضور در جنبش‌های اجتماعی و فرهنگی، مدارس دخترانهطبقات متوسط و نخبگان شهریسلطه مردسالار، عدم امکان مالکیت و مشارکت اقتصادی گسترده
پهلویتحصیلات عالی، ورود به مشاغل حرفه‌ایطبقات متوسطتضاد میان تحصیلات و محدودیت اقتصادی و سیاسی، استمرار سلطه طبقاتی
جمهوری اسلامیتحصیلات عالی، مشارکت جزئی در مدیریت و سیاستهمه طبقاتنرخ مشارکت اقتصادی زنان ~۱۳٪، فشار فرهنگی و قانونی، کار خانگی ارزش اقتصادی رسمی ندارد

نمودار ۱: سهم زنان در آموزش عالی و بازار کار (۲۰۲۵)

دانشجویان دانشکده ها ٪۵۰
مشارکت اقتصادی زنان ٪۱۳
نرخ بیکاری زنان تحصیل کرده ٪۷۰

این نمودار ساده، تضاد آشکار میان توانایی علمی و مشارکت اقتصادی زنان را نشان می‌دهد.

منابع (APA Style)

  • بریان، پی‌یر (۲۰۰۲). تاریخ امپراتوری هخامنشیان. ترجمه ناصر زرافشان. تهران: نشر مرکز.
  • توحیدی، نیره. (۲۰۰۹). جنسیت و قدرت در ایران معاصر. تهران: نشر نی.
  • توحیدی، نیره. (۲۰۱۹). “Iranian Women and the Struggle for Gender Equality.” Middle East Journal, 73(2), 235–256.
  • صادقی، فاطمه. (۱۳۹۴). سیاست بدن در ایران معاصر. تهران: نگاه معاصر.
  • صادقی، فاطمه. (۱۳۹۸). جنسیت و دولت در ایران پس از انقلاب. تهران: نشر نی.
  • Federici, S. (2012). Revolution at Point Zero: Housework, Reproduction, and Feminist Struggle. PM Press.
  • Marx, K., & Engels, F. (1970). The German Ideology. International Publishers.
  • Vogel, L. (1983). Marxism and the Oppression of Women. Rutgers University Press.
  • UNDP. (2024). Human Development Report: Gender Equality Index.
  • World Bank. (2024). Women, Business and the Law Database.
  • مرکز آمار ایران. (۱۴۰۴). شاخص‌های نیروی کار بر حسب جنس و استان. تهران: معاونت آمار و اطلاعات.

سایت آینه روز

Instagram did not return a 200.