05/12/2025

فریادی خاموش از دل شوش؛ بازنشستگان تأمین اجتماعی، فراموش‌شدگان توسعه 

در آستانه‌ی فصلی تازه، که بار دیگر شعارهای حمایت از قشر بازنشسته بر زبان‌ها جاری می‌شود، بازنشستگان تأمین اجتماعی شهرستان شوش، همچنان در سایه‌ی فراموشی و بی‌توجهی، روزگار می‌گذرانند. آنان که دیروز ستون‌های ایستاده‌ی تولید، شیرمردان دفاع از خاک میهن ، صنعت، آموزش و سلامت بودند، امروز در زمره‌ی نگران‌ترین و محروم‌ترین اقشار جامعه جای گرفته‌اند. 

شوش، این شهر تاریخی و فرهنگی، نه‌تنها از مواهب توسعه‌یافته بی‌بهره مانده، بلکه در مدیریت ابتدایی‌ترین نیازهای بازنشستگانش، سال‌هاست که دچار سردرگمی است.

نخستین زخم این غفلت تاریخی، نداشتن حتی یک ساختمان ملکی برای کانون بازنشستگان است. این نهاد مردمی که باید مأمن همدلی، هم‌فکری و پیگیری مطالبات این قشر شریف باشد، از دیروز تا امروز، درگیر جابه‌جایی‌های مکرر و تحقیرآمیز است؛ هر بار در گوشه‌ای، با حداقل امکانات، بی‌تاب ثبات و آرامش. آیا داشتن یک سقف دائمی برای ده‌ها سال خدمت، خواسته‌ای بزرگ است؟

از سوی دیگر، خدمات بیمه‌ی تکمیلی آتیه حافظ که قرار بود اندکی از دردهای درمانی این قشر را مرهم باشد، خود زخمی بر زخم‌های کهنه شده است. نه‌تنها هیچ سامانه‌ی آنلاین و قابل پیگیری برای دریافت خدمات طراحی نشده، بلکه فرآیندها آن‌قدر فرسایشی، ناکارآمد و توهین‌آمیز است که گاه ترجیح داده می‌شود عطای خدمات را به لقایش ببخشند. تأسف‌انگیزتر آنکه مدیر نمایندگی استان خوزستان این شرکت، فرزند همین شهر شوش است؛ اما چه سود که نه از درد همشهریانش خبر دارد، و نه از شأن بازنشستگی تصوری روشن.

مراکز درمانی، بهداشتی و حتی تفریحیِ مختص بازنشستگان، در شوش یا وجود ندارند یا چنان ناتوان و ناقص‌اند که بیشتر نماد «فقدان»‌اند تا خدمت. بازنشسته‌ای که با هزار رنج و درد جسمی و روانی دست‌وپنجه نرم می‌کند، نه جایی برای استراحت دارد، نه مکانی برای درمان، نه فضای امنی برای نشاط و معاشرت اجتماعی. در این برهوت امکانات، بسیاری از بازنشستگان حتی توان مراجعه به شهرهای دیگر برای درمان را نیز ندارند. این است معنای واقعی تبعیض منطقه‌ای.

نداشتن درمانگاه پلی کلینیک ، مسائل مالی، فقر معیشتی، افزایش افسارگسیخته‌ی هزینه‌ها، تعلل در پرداخت مستمری‌ها، نبود عدالت در همسان‌سازی حقوق، و انکار سهم بازنشستگان در تصمیم‌گیری‌های کلان، تنها بخشی از دریای رنج‌هایی‌ست که هر روز و هر شب، این قشر شریف را به کام فرسودگی بیشتر فرو می‌برد.

ما از مسئولان سازمان تأمین اجتماعی، اداره کل امور بازنشستگان، استاندار خوزستان، مسئولین مرتبط با موضوع شهرستان شوش  و همه‌ی کسانی که نام «مدیر» را یدک می‌کشند،

می‌پرسیم: آیا بازنشستگان، سزاوار چنین فراموشی و بی‌مهری‌اند؟ آیا این همه بی‌اعتنایی به سرنوشت کسانی که ستون‌های این سرزمین را بر دوش کشیدند، عدالتی است که وعده‌اش داده بودید؟

*بازنشستگان شوش، نه صدقه می‌خواهند و نه ترحم. آنچه می‌طلبند کرامت، امکانات در شأن، خدمات پایدار، و صدایی برای شنیده شدن است.* 

امروز، فریاد خاموششان، پژواکی نیاز دارد در اتاق‌های بسته‌ی تصمیم‌گیری. پیش از آن‌که دیر شود، شایسته است که این مطالبه‌ی انسانی را جدی بگیریم.

احمد خنیفر 

بازنشسته تامین اجتماعی 

Instagram did not return a 200.