05/12/2025

یاد جانفشانان راه آزادی و سوسیالیسم را گرامی می داریم 

شهریور ۱۳۶۷ نماد یکی از جنایت بارترین عملکردهای رژیم فاشیستی سرمایه داری جمهوری است. در تابستان ۶۷ با فرمان خمینی و تعیین هیئت های مرگ روانه زندان ها شدند، تا اعدام های گسترده از زندانیان سیاسی در بند را سازماندهی کنند. امروز روشن شده است که طرح کشتار و قتل عام زندانیان سیاسی یکی از طرح هایی بوده است که قبل از مرگ خمینی باید انجام می گرفت. 

عملیات نفوذ نظامی سازمان مجاهدین خلق از طریق غرب کشور که بعد از قبول قطعنامه صلح سازمان ملل متحد توسط ایران ، انجام گرفت، مجاهدین آنرا فروغ  جاویدان و جمهوری اسلامی مرصاد می خوانند، بهانه ای برای اجرای سریع تر طرح قتل عام زندانیان را در دستور رژیم جنایتکار اسلامی گذاشت.

کشتارها با مجاهدین شروع شد و سپس نوبت به نیروهای چپ رسید. بر طبق آمارهای مختلف بین ۶ تا ۲۰ هزار تن در طی سه ماه اعدام و تیرباران شدند. هیئت های مرگ نه قاضیان بلکه “هیئت های تفتیش عقاید مرگ” بودند. زندانیانی که به طرف هیئت های مرگ می رفتند با یک و دو سئوال ساده در حد تفتیش عقاید حکم مرگ می گرفتند و همان موقع هم بصورت گروهی به چوخه های اعدام و یا طناب های دار سپرده می شدند. تعداد بسیار اندکی توانستند از دامی که رژیم برای زندانیان سیاسی گسترده بود جان سالم به در ببرند. 

رژیم تا مدتی سعی به پنهان کردن قتل عام زندانیان سیاسی داشت و بعد از علنی شدن قتل عام برای سالها سکوت مرگ آوری را پیشه خود ساخته است. این اعدام ها زمانی صورت گرفت که موسوی نخست وزیر و خامنه ای رئیس جمهور ایران بودند. عناصر مرتجع و جنایت کاری که برای فرار از قهر مردم خود را به نادانی از این کشتار زدند. اما تاریخ حتی بعد از مرگ هم، افراد را جوابگوی اعمالشان در ذهن جامعه خواهد کرد. از جواب و محاکمه تاریخ ، تا به حال کسی نگریخته است. 

باید توجه داشت که اعدام صرفا یک قتل دولتی علیه یک نفر از افراد جامعه نیست. اعدام حکمی علیه کسانی است که با قوانین عرفی و اجتماعی در رژیم جمهوری اسلامی مخالفت می کنند. جامعه ای که نتواند حداقل های زندگی از جمله آموزش و پرورش ، بهداشت ، محیط سالم زیستی ، کار و مسکن و آزادی های فردی و اجتماعی ……را برای فرد فرد افرادش فراهم کند. پایه های حضور عناصری را فراهم می کند که به درجات مختلف از این نابرابری و کمبودهای اجتماعی در رنج هستند. بسیاری از آنها به اعتراض علیه حاکمان کشیده می شوند. برخی به کجراه کشیده میشوند و برخی به معترضین زیر خاکستر تبدیل می شوند. عوامل اساسی در کشوری که حکم اعدام در آن جاری است از نابرابری و فقر شدید و سرکوب های سیاسی واجتماعی بصورت آشکار و پنهان سرچشمه می گیرد. اما حاکمیت اسلامی را با این قوانین کاری نیست قوانین انسانی و بین المللی در رابطه با برسمیت شناختن حقوق اولیه زندگی انسانی برای حاکمان کشورهایی که در آنها اعدام جریان دارد، پشیزی ارزشمند نیست. آنها فقط به منافع اقتصادی و سیاسی طبقات بالای جامعه چشم دوخته اند. این گفته کارل مارکس که ” اعدام قتل دولتی است” هر روز صحت و سقم خود را در جامعه بیشتر نشان می دهد. اعدام و شکنجه از جمله ابزارهای طبقات حاکمه سرمایه داری برای کنترل شورش طبقات فرودست اجتماعی و جلوگیری از انقلاب اجتماعی از پایین جامعه است. ابزاری که منافع سیاسی و اجتماعی رژیم را برای تضمین ابقای مالکیت خصوصی در خود حمل می کند

در این میان کمیساریا عالی حقوق بشر جهانی سازمان ملل متحد، با اطلاعیه در محکومیت قتل عام 67 و فرستادگان فرستاده ویژه خود  گارلین دوپول و گزارشش عملا خود به لاپوشانی ابعاد عظیم جنایت فوق کمک شایانی کرد. قتل عام تا سالهای بعد ابعاد بین المللی نیافت آنهم به این دلیل ساده که کشورهای ” مدافع حقوق بشر” خود از شرکای ایران در بازسازی اقتصادی بعد از جنگ ایران و عراق بودند. نشان دادن چهره ای قابل قبول  از رژیم بعد از سالها جنایت با منافع مقطعی آن دوره توسط دولت های معظم دارای منافع اقتصادی ویژه در ایران ، همخوانی داشت .

رژیم قبل و بعد از کشتار زندانیان سیاسی 67 جنایات متعدد دیگری را در برابر مخالفین سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دگراندیشان خود انجام داده بود. از روزهای اول به قدرت رسیدن رژیم جمهوری اسلامی ما شاهد کشتار های خیابانی و بدون محاکمه از روز به قدرت رسییدن رژیم  تا امروز بوده و هستیم. نمونه اخیر آن دادن حکم اعدام مجدد به شریفه محمدی فعال کارگری است. دهه 60  سالهایی است که رژیم با سوء استفاده از محیط جنگ زده در ایران هر جنایت و سبعیتی را توجیه و هر نیروی منتقدی را تا حد خفگی تحت فشار قرار داده است . سازمان های چپ و مجاهدین در حد نابودی به شکنجه گاه ها و میدان های اعدام و کشتار های خیابانی کشیده شده اند و جو اختناق و وحشت بر جامعه حاکم شده است. جامعه عملا از نیروهای سیاسی به شکل علنی خالی شده است ، زندان ها مملو از زندانیان سیاسی است. رژیمی که بطور دائم با وعده و وعید بعد از جنگ ایران و عراق بایستی تبعات و شرایط اجتماعی بعد از جنگ را حل کند ، کاملا درمانده و نگاه خود را به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول دوخته است. رژیم تصمیم به برخورد حذفی با مخالفان سیاسی خود گرفته است. 

البته همه رژیم های مرتجع قادر به درک موقعیت های و پی آمدهای آینده اعمال خود نیستند. آنها پراگماتیست های کوری هستند که منافع لحظه ای خود را بر همه چیز ترجیح می دهند. رژیمی که با پایه توده ای وسیعی به قدرت رسیده بود در سال های نخست آنچنان افشاگر ماهیت خود شد که هیچ سازمان سیاسی از خود رژیم بهتر خودش را با رفتار و اعمالش توضیح نداد.

اعدام های سیاسی بعد از 3 ماه کاهش می یابد ولی مسئله اعدام در جامعه موضوع و مشکلی حل نشده باقی می ماند. اعدام برای رژیم به وسیله ای برای سرکوب و ایجاد ترس و اختناق و فشار به جنبش های اجتماعی و مخالفان سیاسی تبدیل شده است. 

با رشد دگربار جنبش های اجتماعی که با حرکات دانشجویان در سال 1376 شروع شد رژیم همچنان سیاست سرکوبگر گسترده همچون سال های دهه 60 را پیش گرفت. نیروهای بسیجی و حزب اللهی دانشگاهها را محل گرگتازی خود قرار دادند. خوابگاهها را غارت کردند ، دانشجویان را از بالکن دانشگاهها به پائین پرتاب کردند و خشونتی افسارگسیخته را به نمایش گذاشتند. اما دوران دهه 60 گذشته بود و جامعه ترسش از رژیم تا حدود زیادی ریخته و آماده هماوردی و مبارزه با آن در کف خیابانها بود. سال های بعد سال های باز شدن فضای اعتراضی جامعه بود. فضای فشار از پائین مردم، باعث شکافی حاکمیت شد که در انتخابات 1388 خود را نشان داد. مردم معترض تحت بهانه تقلب در انتخابات به خیابانها ریختند. صدها نفر دستگیر ،زندانی ، شکنجه و اعدام شدند. بیش از صد نفر کشته و صدها نفر زخمی در سراسر کشور در خیابانها روانه  زندان ها از جمله زندان کهریزک شدند که در آن علیه زندانیان شکنجه های قرون وسطایی بکار گرفته می شد. بخشی از حاکمیت سعی کرد که جنبش اعتراضی مردم را تحت عنوان جنبش سبز به زیر بال و پر اسلامی خود بکشد. اما جنبش اجتماعی خیلی زود از آن عبور کرد و شعار ” و ” اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا” در خیابان ها جای شعار “رای من را پس بده ” را گرفت. رادیکال شدن شعارها و درخواست های همچنان فراینده مردم فرودست، همچون موج های سنگین دریا بود که بر بدنه کشتی شکسته جمهوری اسلامی فرود می آمد. سرکوب ، سرکوب و بازهم سرکوب این جوابی بود و هست ، که رژیم اسلامی در برابر هر گونه حرکت اجتماعی و فردی معترضین و مخالفین گذاشته است. 

موج شکنجه و اعدام هایی که در حین و پسا جنبش اجتماعی در ایران براه می افتد، حاکی از این است که رژیم جمهوری اسلامی هرچه بیشتر مورد نفرت مردم قرار گرفته و راه کاری بجز سرنگونی آن برای مردم ما متصور نیست. در عین حال برخورد نهادهای رسمی حقوق بشر جهانی نشان داد که مردم ما نمی توانند علیه اعدام و شکنجه در ایران از این گونه نهادها انتظار کمک و یاری داشته باشد و فقط با تکیه به نیروی خود و مقابله قادر به رسیدن به حقوق خود است.

تحقیقات و نگاه عینی به جوامع انسانی نشان داده است که اعدام قادر به حل مشکلات اجتماعی نشده است بلکه خود به عاملی برای ایجاد تشنجات اجتماعی و خشونت بیشتر در جامعه تبدیل شده است. خشونت در جوامع طبقاتی بطور دائم توسط نمایندگان طبقات حاکم بصورت عملکرد ، سیاست و فرهنگ  و بصورتی سیستماتیک، باز تولید می شود و این چرخه با هر بار اعدام و شکنجه ، نفرت و کنیه فردی و گروهی و طبقاتی را دامن زده و جامعه را به سوی تشنج های اجتماعی بیشتر سوق می دهد. در عین حال اعدام ها اراده مردم ما را برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی استوارتر می کند.

ا

عدام و قتل عام کشتار زندانیان سیاسی نشان داد که اعدام و خشونت افسار گسیخته ، شکنجه و……مسائل مشخص هستند که به قدرت سیاسی و فرهنگ اجتماعی که دولت تبلیغ می کند ارتباطی مستقیم دارد. ایران کشوری است که دو ساختار درهم تنیده روحانیت و

سلطنت بصورت قرن ها در آن نقش چشمگیرو اصلی داشته است. دو ساختاری که در آن استبداد سیاسی و عقب ماندگی قرون وسطایی ایدئولوژیکی در آن نهادینه شده است. مقاومت علیه جنایت به درازای قدمت جنایت کاران در تاریخ ایران وجود داشته و دارد. همانطور که تاریخ قتل عام مزدکیان توسط شاهنشاه ایران قباد با همدستی موبدان زردتشتی هنوز بعد از قرن ها از خاطره ها نرفته است ، یاد و خاطر قتل عام زندانیان سیاسی هرگز از خاطره ها و تاریخ پاک نخواهد شد.

ما در مبارزه بخاطر آزادی و سوسیالیسمِ، رفقا، دوستان، بستگان  بسیاری را در دو رژیم شاه و اسلامی از دست داده ایم. آنها با از دست دادن جان های خود ، به ما درس فداکاری، مقاومت، پیگیری و آگاهی دادند. یاد شان ماندگار و راهشان پر رهرو

علیه اعدام ؛علیه شکنجه 

زندانی سیاسی آزاد باید گردد.

ع.غ

شهریور 1404

ارسالی: به سایت آینه روز

Instagram did not return a 200.