موانع خارجی: تحریمها و محدودیتها
رشد نیروهای مولده در ایران با موانع جدی روبهرو است که ناشی از ترکیب عوامل داخلی و خارجی هستند. تحریمهای کشورهای امپریالیستی مانع واردات ماشینآلات صنعتی، مواد اولیه، فناوریهای مدرن و تجهیزات تحقیقاتی شده و ظرفیت تولید صنعتی و توسعه علمی را محدود میکنند. این فشارها توان تولیدی کشور را کاهش داده و شرایط دشوار اقتصادی را بر نیروی کار مولد تحمیل میکنند.
موانع داخلی: ساختار طبقاتی و اقتصادی حاکمیت
اما علت اصلی داخلی است و ریشهی این موانع در ساختار طبقاتی و اقتصادی حاکمیت نهفته است. نیروهای مولده شامل نیروی کار انسانی، ابزار و ماشینآلات تولیدی، علوم و تکنولوژی و منابع طبیعی هستند و رشد آنها شرط لازم برای گذار به سوسیالیسم و رهایی پایدار جامعه است. در ایران، بورژوازی حاکم عمدتاً رانتی و وابسته به منابع نفتی است و سود خود را از انحصارات، رانت و تجارت خارجی به دست میآورد، نه از سرمایهگذاری در تولید صنعتی و توسعه علمی. این طبقه کوتاهمدتنگر هیچ انگیزهای برای رشد واقعی نیروهای مولده ندارد و سرکوب سیاسی، محدودیت آزادیهای علمی و دانشگاهی و مهاجرت نخبگان، توان انسانی خلاق را مهار میکند و مانع توسعه فناوری و ظرفیتهای تولیدی میشود. وابستگی اقتصادی ایران به بازار جهانی و نقش آن به عنوان صادرکننده مواد خام و واردکننده کالاهای صنعتی نیز رشد نیروهای مولده را محدود کرده و اقتصاد را در خدمت منافع بورژوازی داخلی و خارجی قرار داده است، نه نیازهای واقعی مردم.
آموزههای مارکس و لنین
مارکس و لنین بارها تأکید کردهاند که توسعه نیروهای مولده پیششرط سوسیالیسم است؛ بدون ابزار تولید کافی، ماشینآلات، تکنولوژی و نیروی کار ماهر، پرولتاریا نمیتواند جامعه را از استثمار و وابستگی به امپریالیسم نجات دهد. مشکل اصلی در ایران این است که نظام سرمایهداری رانتی و وابستهی جمهوری اسلامی خود بخشی از موانع رشد نیروهای مولده است. این نظام توانایی و آزادی کارگران، نخبگان و نیروهای خلاق علمی و صنعتی را محدود میکند و توسعه واقعی نیروهای مولده نه تنها تشویق نمیشود، بلکه مهار و سرکوب میگردد.
هدف سرکوب جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی مهار و سرکوب را اعمال میکند تا سلطه طبقه حاکم و منافع بورژوازی رانتی و وابسته را حفظ کند. این حکومت نماینده طبقهای است که سود خود را از رانت، انحصارات و منابع نفتی به دست میآورد و رشد نیروهای مولده، توسعه صنعتی و علمی و استقلال اقتصادی میتواند منافع کوتاهمدت این طبقه را تهدید کند. بنابراین سرکوب نیروی کار، دانشجویان، نخبگان علمی و صنعتی و سایر فعالان اجتماعی ابزاری است برای جلوگیری از مطالبه حقوق، آزادیهای صنفی و توسعه تولید مستقل. محدودیت آزادیهای رسانهای، دانشگاهی و اجتماعی همچنین هژمونی ایدئولوژیک حکومت را تثبیت میکند و مانع شکلگیری جنبشهای مستقل اجتماعی و کارگری میشود. علاوه بر این، این سیاست کمک میکند اقتصاد کشور همچنان تحت سلطه بورژوازی رانتی و وابسته باقی بماند و وابستگی به بازار جهانی و کالاهای وارداتی ادامه یابد. به بیان دیگر، سرکوب جمهوری اسلامی ابزاری است برای حفظ نظم طبقاتی و جلوگیری از هرگونه تحول اجتماعی و اقتصادی که بتواند قدرت طبقه حاکم را به خطر بیندازد و رشد واقعی نیروهای مولده و استقلال اجتماعی را ممکن سازد.
ضرورت حزب کمونیست واحد و سراسری
به همین دلیل، حتی اگر پرولتاریا توان و انگیزه داشته باشد، بدون سرنگونی یا تغییر بنیادین ساختار سرمایهداری و وجود رهبری کمونیستی مستقل، امکان رشد واقعی نیروهای مولده و گذار به سوسیالیسم وجود ندارد. تحقق چنین چشماندازی بدون وجود یک حزب کمونیست واحد و سراسری در ایران ناممکن است. تنها یک حزب پیشتاز انقلابی میتواند پرولتاریا را متحد ساخته، سیاست مستقل طبقاتی را سازمان دهد و مسیر رهایی اجتماعی را از دل بحران کنونی هموار کند.
سایت آینه روز
دربارۀجنبش مستقل کارگری در پیکار دمکراتیک
دولت فاشیستی و مسئلهٔ ملی در ایران
نیکولا تسلا: نابغهای در بند سرمایه
تعلیق سرمایه در ایران؛ بحران مزمن ارزش