نگاهی از دیدگاه کمونیسم علمی
مقدمه
سازمانیابی مستقل کارگران یکی از پیششرطهای اساسی برای رهایی طبقهٔ کارگر و پیشروی به سوی انقلاب سوسیالیستی است. با این حال، در ایران علیرغم وجود اعتراضات گسترده و اعتصابات مکرر، هنوز تشکلهای پایدار و سراسری کارگری شکل نگرفتهاند. پرسش اینجاست: ریشهٔ این ناتوانی کجاست؟ آیا به «کمرشدی نیروهای مولده» برمیگردد یا به ماهیت سیاسی رژیم جمهوری اسلامی؟
از دیدگاه مارکسیسم ـ لنینیسم، پاسخ را باید در ترکیب شرایط عینی (اقتصاد و نیروهای مولده) و ذهنی (آگاهی و سازمانیافتگی طبقهٔ کارگر) جستجو کرد.
۱. نیروهای مولده و ساختار طبقاتی ایران
سرمایهداری در ایران ریشهدار است. صنایع نفت، پتروشیمی، فولاد، خودروسازی، معادن و حملونقل با میلیونها کارگر، پایهٔ اصلی اقتصاد کشور را تشکیل میدهند. این یعنی طبقهٔ کارگر ایران از نظر عددی و موقعیت اقتصادی، نیرویی عظیم است که میتواند ستون فقرات سرمایهداری ایران را به لرزه درآورد.
پس برخلاف جوامع پیشاسرمایهداری، مشکل اصلی ایران «عقبماندگی نیروهای مولده» نیست. شرایط عینی برای سازمانیابی و مبارزهٔ طبقهٔ کارگر کاملاً فراهم است.
۲. ماهیت سیاسی رژیم جمهوری اسلامی
مهمترین مانع تشکلیابی کارگران در ایران، ساختار سیاسی رژیم است. جمهوری اسلامی یک رژیم سرمایهداری رانتی ـ بوروکراتیک با خصلت سرکوبگرانهٔ فاشیستی است.
- از بدو تأسیس، هرگونه سازمان مستقل کارگری را ممنوع و متلاشی کرده است.
- فعالان کارگری پیوسته تحت بازداشت، شکنجه و فشار امنیتی قرار دارند.
- کوچکترین تجمع یا سندیکا به محض شکلگیری سرکوب میشود (نمونههای شرکت واحد، نیشکر هفتتپه، هپکو و غیره).
این سرکوب سیستماتیک نشان میدهد که حاکمیت بهخوبی میداند سازمانیابی کارگران بزرگترین تهدید برای موجودیت آن است.
۳. ضعف شرایط ذهنی و آگاهی طبقاتی
اما سرکوب دولتی تنها یک سوی ماجراست. سوی دیگر، سطح آگاهی طبقاتی است:
- بخش بزرگی از مبارزات کارگری هنوز در چارچوب مطالبات اقتصادی باقی میماند (حقوق معوقه، قراردادهای موقت، امنیت شغلی).
- آگاهی سوسیالیستی بهطور خودانگیخته از دل این مبارزات پدید نمیآید. مارکس و لنین تأکید کردند که این آگاهی باید از بیرون، از طریق حزب کمونیست به درون جنبش کارگری آورده شود.
- نبود یک حزب کمونیست انقلابی قدرتمند در صحنهٔ سیاسی ایران سبب شده مبارزات کارگری غالباً پراکنده، محلی و کوتاهمدت باقی بماند.
۴. جمعبندی و چشمانداز
نبود تشکلهای کارگری در ایران نتیجهٔ «کمرشدی نیروهای مولده» نیست. برعکس، طبقهٔ کارگر ایران هم بزرگ است و هم در موقعیت استراتژیک قرار دارد. عامل اصلی، ماهیت فاشیستی جمهوری اسلامی است که سازمانیابی کارگران را با قهر عریان سرکوب میکند. در عین حال، ضعف آگاهی سوسیالیستی و فقدان یک حزب کمونیست انقلابی، جنبش کارگری را از عبور از سد سرکوب بازمیدارد.
از دیدگاه کمونیسم علمی:
- برای ایجاد تشکلهای کارگری واقعی و پایدار، هم باید سد سیاسی رژیم در هم شکسته شود،
- و هم پیوند میان مبارزات اقتصادی کارگران با آگاهی سوسیالیستی از طریق حزب کمونیست برقرار گردد.
تنها در این مسیر است که طبقهٔ کارگر ایران میتواند از اعتراضات پراکنده عبور کرده و به سازماندهی انقلابی و سراسری دست یابد.
سایت آینه روز
دربارۀجنبش مستقل کارگری در پیکار دمکراتیک
دولت فاشیستی و مسئلهٔ ملی در ایران
نیکولا تسلا: نابغهای در بند سرمایه
تعلیق سرمایه در ایران؛ بحران مزمن ارزش